تبسم جانتبسم جان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

تبســـــــــم زندگی

تبسم و باب اسفنجی

سلام امروز از اون روزهای شاد برای دخمل منه  . خودتون ببینید نو تبسم جان تازه خوشش اومده با اسباب بازیهاش بازی کنه مخصوصا با باب اسفنجی  خندان  پتوی نوجوانشم باب اسفنجیه یه باب اسفنجی خندان و عصبی  این شما و تبسم قربون اون خنده های بلندت برم            عاشقتم دختره گلممممم.........بوسسسسسسسسسسسس ...
24 اسفند 1392

خاطره زایمان

ا لان سه ماه از  زایمانم گدشته خیلی دوست دارم خاطرات زایمانم رو بنویسم تا مادرانی که دوست دارن زایمان طبیعی داشته باشند اززایمان طبیعی نترسند چون اصلا ترسناک نیست یه پروسه کاملا طبیعی هست. من اسفند سال 91 فهمیدم که باردارم. به پیشنهاد یکی از دوستانم دکتر مریم سهیلی پور را برای  زایمانم انتخاب کردم ایشون تو بیمارستان سینای اصفهان زایمان انجام میدن.به کمک دکترم فهمیدم که بیمارستان  سینا کلاسهای بارداری و امادگی قبل از زایمان برگزار میکنه منم توی این کلاسها شرکت کردم. مدیر این کلاسها سرکارخانم قاسمی هستند .این کلاسها در ده جلسه برگزار میشه و در هر جلسه در رابطه با موضوعی صحبت میشه و ورزشهای بارداری و ریلکسیشن انج...
17 اسفند 1392

.......

    تبسم جون به نازگی و با کمک بابا احمدش چهار دستاپا میشه ...و با قیافه حق به جانبی به ما نگاه میکنه انگار خودش به تنهایی چهار دستاپا شده. ......قوربووووووون اون نگاهت برم ت ...
13 اسفند 1392

تولد تبسم جان

امروز چه ناز دانه گلی در چمن رسید گویی بساط عیش مداوم به من رسید نور ستاره ای در شب تولدش انگار که فرشته ای از ازل رسید تبسم من در روز دو شنبه 27 آبان سال 92 با وزن 2700در بیمارستان سینای اصفهان با زایمانی صبیعی چشم به جهان گشود.خدا را شاکرم که مرا لایق مادر بودن دانست اامیدوارم باغبان خوبی برای پرورش تک گل باغ زندگی ام باشم.آمین ...
1 اسفند 1392

زردی تبسم

سلام ستاره من. تبسم در روز دوم تولدش زردی گرفت.من در ایام بارداری ام کلی عرق کاسنی در ماه 8و9 خوردم.جو خوردم. کلا چیزای خنک زیاد خوردم. اما دخترم زردی گرفت مقدار زردیش 11 بود ما هم به تجویز دکترش دستگاه کرایه کردیم و تبسم کوچولو 48 ساعت تو دستگاه بود.و خدا راشگر زردیش از بین رفت ولی دخمل سفید روی من سبزه شد. ...
1 اسفند 1392

سلام کبوتر مامان

تبسم من با وزن 2700 به دنیا آ/مد.دخملی ریزه میزه. یک ماه بعد از تولدش 3700 شده بود و وقتی 40 روزش شد وزنش به 4300 هم رسید .در کل خوب وزن گرفته بود.خدا را شکر که شیردهی خوبی داشتم و دخملم خوب شیر خورد. ...
1 اسفند 1392

سه ماهگی تبسم جان

امروز تبسم رو بردم بهداشت برای قد و وزن ماهانه . خدا راشکر همه چی عالی بود وزنش 6 کیلو بود و قدش 64 سانت. قوربونه دختره قشنگم بشم. عاشقتم دخترم واسم حرف میزنه آقوون میگه.واسم میخنده. میشینه تازه چند قدم هم راه میره مشتشم میخوره.                   ...
1 اسفند 1392

دو ماهگی تبسم

سلام تبسم زندگی من امروز بردمت دکتر تا قد و وزنت را ارزیابی کنه.خدا راشکر دکترت خیلی راضی بود. وزنت 5کیلو تمام شده بود ی و قدت هم 57 سانت.فکر کنم دختر قد بلندی بشی چون دارم سر همی شماره دو تنت می کنم. دکترت گفت از عالی هم اونطرف تره.خدا راشکر.واست اسفند دود کنم عسل مامان. الهی مادر همیشه سالم باشی و واسه مامان بخندی تا از خنده شما دله منم شاد بشه.آمین ...
15 بهمن 1392