شعر
یه روز و روزگاری از میون آسمون از روی رنگین کمون
فرشته ای کوچولو اومد توی خونمون
اون هدیه خدا بود چقدری پر بها بود
گفتیم که بچمون باش همراه خوبمون باش
گفتش یه شرطی داره هر چی باشه قبوله
صبحا می رم به بازی میون آسمونها
شبها میام پیشتون یک وقت نمونید تنها
وقتی که گریه کردیم از دوریش غصه خوردیم
فرشته بالشو کند شد شبیه آدمها
یه اسمی انتخاب کرد اسمش شده تبسم جون
حالادیگه سه تایی خوشحال بودیم و خندان
شکر خدای منان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی