تبسم جانتبسم جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

تبســـــــــم زندگی

دایره لغات تبسم در18 ماهگی

1394/2/8 11:53
1,609 بازدید
اشتراک گذاری

این روزهای تبسم جان

به مامان میگه: ما ما

به بابا میگه: با با

وقتی می خواد بره بیرون میگه؟ دَ دَ

وقتی می خواد شیر بخوره میگه: مَ مِه

به دایی رسولش میگه: دا

به پرنده ها میگه: تو تو

وقتی صدای موبایل یا تلفن میاد با عجله بلند میشه و میگه: تِیه   کِیه

بهش میگم تبسم غذا بخوره: با قاطعیت میگه نه

به چیزایی که دوست داره میگه: بَه بَه

بهش میگم تبسم تاب بازی کرده: میگه: بَل

وقتی کاره بدی میکنه دستش رو میزنه به دستش .و میگه:  اوخ  اوخ

به عکساش اشاره میکنم و میگم این کیه ؟ میگه: مَن

وقتی یه چیزی می خواد میگه: اِدِه   اِدِه

از شمارش اعداد هم  دو  و  ده   رو  میگه

وقتی کلاغ پر بازی می کنه خودش میگه: پَر

بهش میگم چند تا انگشت داری میگه: دَه

یه سگ میگه: پو

بَ بَی میگه:  بَ بَ

کلاغه میگه: قا قا

جوجو میگه: جی جی

پیشیه میگه: مَو مَو

گاو میکه: ما ما

جدیدن هم یاد گرفته بگه آب

وقتی بهش میگم کفشت رو نندازی؟ میگه: نَ نَ ا

وقتی بهش میگم ساکت باشه فوری دستش رو روی بینیش می زاره و میگه: س س

وقتی کاره بدی می کنه بهش می گم دختره بد می گه: بَد

وقتی که یه چیزی از کنارش رد میشه میگه: دَف

این کلمات رو یاد گرفته  : نی نی  /  لو لو   / نا نا  /   بَس   /  کو   / ماه     

اصولا بعضی از کلمات رو یه بار بیشتر نمیگه مثل : مم نو یعنی( ممنون)

تازگی ها هم یاد گرفته خودش لباس هاشو در بیاره مثل شلوار جوراب کفش و می تونه خودش کفش ها و جوراب هاشو به تنهایی بپوشه و خودش با قاشق غذا بخوره خودش مو هاشو شونه کنه

وقتی مامان و بابای خودم دست و صورتشون رو چرب می کنند تبسم میشه کنارشون و شلوارش رو میزنه بالا و پاها شو میاره بالا و اشاره میکنه که واسه منم چرب کنید

فقط کافیه چشمش به کرم دست من بیفته با خوشحالی خودش رو چرب میکنه

خیلی هم دوست داره که نقاشی کنه

 

 

عکس های تبسم جان رو در ادامه مطالب ببینید

 

 

 

این عکس 5 ماهگی تبسم هست

اینم اتاق اسباب بازی های تبسم

اینم دوچرخه تبسم که ماله سیسمونیشه

تبسم و مهسان

تبسم و پارمیس

تبسم وتلفن (وسیله مورد علاقه تبسم)

واین هم از پله های ساختمان بالا و پایین رفتن تبسم

موفق باشی کوچولوی کنجکاو من

پسندها (3)

نظرات (4)

مامان و بابا
10 اردیبهشت 94 0:24
عزیزم چقدر شیرینه حرف زدن بچه ها .آدم قند تو دلش آب میشه .تبسم جونم خیلی ماه شدی دیگه خانومی شدی واسه خودت بوس بوس♥♥♥
مامان طاها و رها
10 اردیبهشت 94 8:42
برای زیستن دو قلب لازم است،قلبی که دوست بدارد قلبی که دوستش بدارند.
♥ایدا♥
11 اردیبهشت 94 23:52
سلام کوچلوتون خیلی ناز و شیرینه خدا حفظش کنه خوش حال میشم به من سربزنید اپم با کلی اتفاق های خیر
فرشته
13 اردیبهشت 94 22:50
ای جونم زنده باشه لطفا منو هم به پیوند وبلاکت اضافه کن