تولد کفشدوزکی
بله تولد دو سالگی تبسم عزیزم شد منم آماده برای برگزاری تولد و تقریبا خودم همه کارها رو انجام دادم و همسرم هیچ کمکی بهم نکرد. مامان مهربونم صبح زود اومد کنارم تا تبسم رو نگه داره تا من به کارهام برسم . ممنون مامان مهربونم.
امسال مامان و بابای خودم روز 27 آبان روز تولد تبسم می رفتن کربلا به خاطره همینم من روز 5شنبه 21 آبان تولد تبسم رو گرفت .امسال تصمیم گرفتم خودم کیک تواد تبسم رو درست کنم . پس با هم تلاشها و زحمات مامان رو ببینید
اینم عکس های آتلیه ای تبسم جان
نقویم با عکس تبسم که خودم طراحی کردم
حالا تزیینات جشن که خودم درست کرده بودم با تم کفشدوزکی
پذیرایی هم پاپ کرن - برنجک و گندمک - چایی و میوه
و اما کیک تولد مامان پز
اینم پرنسس کوچیک خونه ما با بالهای قرمز
واسه اینکه تبسم تا آخر توی عکس باشه و خوش اخلاق باشه مجبور شدیم تا آخر شمع ها روشن باشن تبسم فوت می کرد و ما دوباره روشن می کردیم
بابا محمود ومامان فرزانه لطف کردن و یه پالتو و بلوز شیک
بابا عباس چکمه و مامان فاطمه هم یه عروسک که هم گریه میکنه و مای بیبی میشه
عمه زهرا هم بلوز و گل سر زیبا
دایی رسول غایب بزرگ تولد بود خودش نبود ولی زندایی جاشو پر کرده بود
وسایل پزشکی و یه پازل زیبا
از کادو های ما کسی عکس نگرفته بود
من وبابا احمد هم یه جفت النگو که قابل تبسم خانوم رو نداشت
و اما تدارکات شام
ژله سه بعدی ژله گل رز سیب
دسر کارامل
سالاد توپی
غذا هم خورشت قورمه سبزی با برنج قالبی و کیک ژامبون
امیدوارم دختره عزیزم همیشه شاد باشی به امید گرفتن جشن های بزرگتر در زندگیت