دو سال و شش ماهگی
دختره خوشگلمون دو سال و شش ماهش شد و من و بابا احمد واسش به قول خودش موتور خریدیم
بزرگ شدنت مبارک گل دخترم.....
دخترمون دیگه واسه خودش خانومی شده تقریبا زبونش باز باز شده و جملاتی رو که ما می گیم رو از ما تقلید می کنه..مثلا چند روز پیش بهش گفتم : کچلم کردی .... اونم با لحن بچه گانش گفت: کچلم کردی..... از اوج عصبانیت شروع کردم به خندیدن و بوس کردن دختر کوچولوم.....
تقریبا دیگه رنگهارو یاد گرفته رنگهایی مثل: قرمز- سبز- زرد- آبی و مشکی
چند وقت پیش هم رفتیم فزشچیان و واسش بازی های فکری خریدیم که یکی از این بازی های فکری در مورد رنگها بود
بازم سالروز یک سال و شش ماهگیت مبارک گل دخترم...اینم چند تا عکس از این روز بزرگ
اینم لباس عیدی که من و بابا احمد واسه گل دختر خریدیم
اینم کیک توت فرنگی که مامان مهدیه درستش کرد
اینم موتور تبسم خانوم
رنگ و مدل موتورش رو خودش انتخاب کرد و تا اومدیم بخریم و آقای فروشنده موتور رو سز هم کنه به هر کی که رد می شود میگفت: این موتوره منم ها.....
اینم به عکس متفرقه که دلم نیومد نزارمش
بازم مبارکت باشه خانومی