تبسم جانتبسم جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

تبســـــــــم زندگی

جشن بای بای پوشک

انگار همین پارسال بود که توی ماه مبارک روضان دندانهای دخمای در آمد و جشن دندونی گرفتیم و هم افطاری دادیم توی تاریخ 14 تیر جشن گرفتیم حالا امسال در تاریخ 12 تیر ماه 94 واسه دخملی جشن پوشک گرفتیم و چون تبسم اعلان خطز میکنه و خودش جیشش رو میگه واسش هدیه آوردن بابا عباس و مامانی : عروسک بابا محمود و مامان فرزانه: عروسک مادر: لباس عمه زهرا و علی: عروسک دسن همگی درد نکنه ممنونیم این هم از عکس ها اینم عروسک بابا محمود لباس مادر عروسک بابا عباس عروسک عمه از راست به چپ: عمو داوود- بابای عمو داوود- بابا محمود- بابا عباس- عمو علی ...
20 تير 1394

دندانهای نیش

سلام به همه دوستای گلم توی پست قبل نوشتم که می خوام تبسم رو از پوشک بگیرم  و همین کارم کردم خداررا شکر  توی این کار موفق شدم                 خوب روزای اول  متوجه نبود هنوز فرق پوشک داشتن و نداشتن رو نمی دونست منم فرش های سالن و آشپزخانه رو جمع کردم و یه هفته توی خونه بودم واسه این کار دلم می خواست خودش بفهمه وقتی جیش میکنه چه اتفاقی می افته خودش جیش خودش رو ببینه و منم بدون اینکه دعواش کنم واسش توضیح می دادم که این چی هست بچه ها خیلی با هوش هستن زود می فهمند  خدا راشکر تبسم خیلی زود متوجه شد که اگه جیش داره باید بره توی حمام بچم خودش شلوارش ر...
30 خرداد 1394

از پوشک گرفتن تبسم

13 خرداد مصادف شده بود با نیمه شعبان و عروسی نوه دایی مامان و بابام بود توی گلپایگان به همین خاطر من و تبسم جونی و بابا احمد و دایی رسول و زندایی و مامان ی و بابا عباس همگی راهی گلپایگان شدیم جای همگی خالی دیدار از فامیل ها و دیدن خاله مریم و امیر عباس و عزیز و آقاجون و دایی مسعود و سجاد خالی از لطف نبود وقتی با خاله مریم در مورد تبسم و اینکه خودش پوشکش رو در میاره و یه جورایی بهمون می فهمونه که جیش کرده و توی خواب جیش نمی کنه خاله مریم با قاطعیت گفت که از پوشک بگیرش و از تجربیات خودش گفت که امیر عباس یک سالش بود از پوشک گرفتمش و از سن 18 ماهگی تا 20 ماهگی بهترین زمان از پوشک گرفتن بچه هاست و.......... به توصیه های خاله مریم شنبه...
18 خرداد 1394

از ماه اردیبهشت بگم (تولد علی)

    از ماه اردیبهشت بگم با اتفاقات بسیار خوبش از تولد علی و رفتن خودمون به مشهد و شمال یه سفره پیش بینی نشده درماه مبارک رجب و شعبان به پا بوس امام رضا (ع) رفتن با وجود اینکه واکسن تبسم رو هم داشتیم خیلی دلم نبود که بریم ولی وقتی دکترش گفت می تونید واکسنش رو چند روز دیر تر بزنید دلم راضی شد و اما رضا (ع) ما رو طلبید جای همگی خالی بسیار خوش گذشت ایندفعه هم با ماشینهای خودمون رفتیم عصر روز 26 اردیبهشت حرکت کردیم شب طبس خوابیدیم شهر 27 مشهد بودیم هتل آپارتمان شایگان خ امام رضا 18 روز 30 هم مشهد رو ترک کردیم و راهی شمال شدیم عصر یک خرداد هم اصفهان بودیم سفره یک هفته خوبی بود بقیه در ادامه مطالب ...
9 خرداد 1394

روز پدر

دخـــــتر که باشی میدونی  اولین عشق زندگیت پــــــــــدرته... دخـــــتر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پــــــــــدرته.... دخـــــتر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستات بگیری و بعدش دیگه از هیچی نترسی دستای مهربون و گرم پــــــــــدرته.... دخـــــتر که باشی میدونی همه دنیا پــــــــــدرته... دخـــــتر که باشی میدونی هر جای دنیا که باشی ،  چه کنارت باشه یا نباشه قویترین فرشته نگهبان زندگیت پــــــــــدرته.....   روز پدر واسه پدر خودم و پدر شوهرم دمپایی چرم راحتی مردانه خریدیم مبارکشون باشه و به سلامتی بپو...
13 ارديبهشت 1394

دایره لغات تبسم در18 ماهگی

این روزهای تبسم جان به مامان میگه: ما ما به بابا میگه: با با وقتی می خواد بره بیرون میگه؟ دَ دَ وقتی می خواد شیر بخوره میگه: مَ مِه به دایی رسولش میگه: دا به پرنده ها میگه: تو تو وقتی صدای موبایل یا تلفن میاد با عجله بلند میشه و میگه: تِیه   کِیه بهش میگم تبسم غذا بخوره: با قاطعیت میگه نه به چیزایی که دوست داره میگه: بَه بَه بهش میگم تبسم تاب بازی کرده: میگه: بَل وقتی کاره بدی میکنه دستش رو میزنه به دستش .و میگه:  اوخ  اوخ به عکساش اشاره میکنم و میگم این کیه ؟ میگه: مَن وقتی یه چیزی می خواد میگه: اِدِه   اِدِه از شمارش اعداد هم  دو  و&nb...
8 ارديبهشت 1394