6 ماهگی تبسم جان
امروز 26 جمعه بود و فرداش هم شما 6 ماهت میشد و باید واکسن بزنی وای از این واکسنها........... به خاطر همین امروز قرار شد یه جشن کوچولو توی پارک ترتیب بدیم ولی هوا بارونی بود منم تمام وسایل پیک نیک رو آماده کردم و خیلی بارون اومده بود تمام زمینای توی پارک خیس بودند و مجبور شدیم توی خونه خودمون بگیریم. منم واسه اینکه دلم نسوزه که این همه وسیله آماده کردیم ولی استفاده نکردیم حصیر و کف خونخ پهن کردم و نشستیم روی حصیر جاتون خالی کیک پخته بودم با طعم موز و تزیین موز که خیلی خوش مزه شده بود مهمانانی که زحمت کشیدند و آمدند:بابا عباس . مامان فاطمه.دایی رسول و زندایی چون عمع زهرا واسه مهمونی شیر اومده بود خونه بابا محمود اونا دیگه نیومدند ولی سهم...