تبسم جانتبسم جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

تبســـــــــم زندگی

6 ماهگی تبسم جان

1393/3/11 10:28
502 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 26 جمعه بود و فرداش هم شما 6 ماهت میشد و باید واکسن بزنی وای از این واکسنها...........

به خاطر همین امروز قرار شد یه جشن کوچولو توی پارک ترتیب بدیم ولی هوا بارونی بود منم تمام وسایل پیک نیک رو آماده کردم و خیلی بارون اومده بود تمام زمینای توی پارک خیس بودند و مجبور شدیم توی خونه خودمون بگیریم. منم واسه اینکه دلم نسوزه که این همه وسیله آماده کردیم ولی استفاده نکردیم حصیر و کف خونخ پهن کردم و نشستیم روی حصیر جاتون خالی کیک پخته بودم با طعم موز و تزیین موز که خیلی خوش مزه شده بود مهمانانی که زحمت کشیدند و آمدند:بابا عباس . مامان فاطمه.دایی رسول و زندایی

چون عمع زهرا واسه مهمونی شیر اومده بود خونه بابا محمود اونا دیگه نیومدند ولی سهم کیکشون رو کنار گذاشتیم . نوش جان

6 ماهگیت مبارک عزیزم

فرداش هم دخترم دو تا واکسن زد و اوردیمش خونه

الهی بمیرم دخملی چقدر گریه کرد

بعد که آروم شد پاهاشو صاف نمی کرد

خدا راشکر همه چیزش خوب بود وزنش  7/500و قدش 69 بود

دخترم موهاش در اومده کمی میشینه بیشتر می خواد به ایسته روی پاهاش سینه خیز میره وقتی می خواد بخوابه واسه خودش لالایی می خونه و با کمی غر می خوابه پا و دستشم می خوره . به صورت اتفاقی هم گفته بابا و لی مامان هنوز نگفته....

خدا واسه من و بابا تبسم جونو نگه داره. آمین

پسندها (2)

نظرات (0)