تبسم جانتبسم جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

تبســـــــــم زندگی

تبسم و تولد دو سالگی علی

بله ماه اردیبهشت هم از راه رسید و تولد علی کوچولو شد. یه روز هم من و تبسم با هم رفتیم و واسه علی یه کادو خریدیم یه ماشین اسباب بازی زرد رنگ ...... و روز تولد عای هم واسش بردیم ...اینم چند تا عکس خوشگل از تولد علی علی حمید رضا پسر عموی علی و تبسم عزیز این کادو ما است تبسم قبلش با کادو علی حسابی بازی کرده بود و تمایلی به بازی با اون نداشت و دوست داشت با کادو های دیگه علی بازی کنه اون ماشینه که علی داره باهاش بازی میکته کادو ما است     اینم از عکس های تولد دوستانی که وبلاگ رو بازدید میکنید خواهش میکنم نظر هم بدید.ممنونم ...
27 ارديبهشت 1395

دو سال و شش ماهگی

دختره خوشگلمون دو سال و شش ماهش شد و من و بابا احمد واسش به قول خودش موتور خریدیم بزرگ شدنت مبارک گل دخترم..... دخترمون دیگه واسه خودش خانومی شده تقریبا زبونش باز باز شده و جملاتی رو که ما می گیم رو از ما تقلید می کنه..مثلا چند روز پیش بهش گفتم : کچلم کردی  .... اونم با لحن بچه گانش گفت: کچلم کردی..... از اوج عصبانیت شروع کردم به خندیدن و بوس کردن دختر کوچولوم..... تقریبا دیگه رنگهارو یاد گرفته رنگهایی مثل: قرمز- سبز- زرد- آبی  و مشکی چند وقت پیش هم رفتیم فزشچیان و واسش بازی های فکری خریدیم که یکی از این بازی های فکری در مورد رنگها بود  بازم سالروز یک سال و شش ماهگیت مبارک گل دخترم...اینم چند تا عکس از این روز ب...
23 ارديبهشت 1395

نوروز 95

نوروز 95 هم از راه رسید و دختره کوچکمان یک سال بزرگتر شده ....قد کشیده .....و ما شاهد رشد و بزرگتر شدنش هستیم....امسال لحظه سال تحویل  8 صبح بود و تبسم خواب بود ومن و بابا احمد بدون تبسم سال رو تحویل کردیم وبعد هم تبسم که بیدار شد صبحانه خوردیم و لباسهای خوشگلت رو پوشیدی و رفتیم عید دیدنی ...اول خونه بابا محمود و بعد خونه بابا عباس.... امسال روز 4 فروردین جشن تولد واسه سجاد گرفته بودن ولی بابا احمد نتونست بیاد به خاطر همین من و تیسم و مامان فاطمه و دایی رسول و زندایی چهار نفری بلیط گرفتیم و رفتیم گلپایگان تا شب بریم تولد سجاد ....تولد هم خیلی به شما خوش گذشت    اینم از عکسای تولد اینم یه ژست تبسمی  ...
17 فروردين 1395

بدون عنوان

بسم الله الرحمن الرحيم در مهمانى ها كودك خود را به نمايش نگذاريد اين شعر را بخون، برقص، اين سوره را بخون و.... اين ها به كودك فشار و استرس وارد ميكند و علاوه بر آن تشويق هاى زياده از حد آنها كودك را محتاج تشويق و توجه ميكند معمولا در اينگونه مواقع تشويق هاى ديگران بيشتر از كارى است كه كودك انجام مى دهد و اين باعث مى شود كودك در مسير رشد متوقف شود، چون ميبيند با كوچكترين كار خود بالاترين حد تشويق را دريافت ميكند. همچنين تشويق بيش از حد باعث خودشيفتگى كودك ميشود، و آنها را منزوى و تنها و تافته جدا بافته ميكند و در آينده در روابط اجتماعيشان مشكل ايجاد ميكند، اين كودكان هيچ كس را در حد و اندازه خود نميبينند. ا...
7 فروردين 1395