نوروز 93 با تبسم
نوروز 93 هم رسید.امسال با سالهای دیگه خیلی فرق داشت چون با تبسم عزیزم عید دیدنی میرفتیم انصافا دخترم سنگ تمام گداشت و آرام و موقر همراه ما بود و با ما از این خانه به اون خانه میرفتیم تازه به سفر کوتاه هم با هم رفتیم گلپایگان. شهری مادری من. تازه کلی هم فامیل مامانش بهش عیدی دادن و کلیهم با مهدیا دانیال عکس گرفت و کلی هم با امیر عباس و مبینا و پارمیس و نگین عکس گرفت . مامان فاطمه و بابا عباس هم لطف کردن و گوش واره طلا واسه تبسم خانم خریدن و دایی رسول هم یه خرگوش قشنگ عیدی داد
اینم تبسم و مهدیا خانم
بچم تو این عکس بد افتاده//////////// تبسم و پارمیس خانم
تبسم و نگین خانم
تبسم خانم
تبسم و امیر جان
تبسم و سجاد جان
تبسم و دانیال
تبسم زندگی که خودش به تنهایی روی صندلی میشینه
و اما عیدی هایی تبسم گله
بابا احمد و مامان مهدیه یه دست بند قشنگ واسه گل دخترشون خریدن
و تبسم خانم در حال دیدن دستبند قشنگشه
و این لباس زیبا و کلاه
بابا عباس و مامان فاطمه هم گوشواره +تاپ و دامن+کلاه فانتزی+ساپورت+جوراب
دایی رسول و زندایی فاطمه این خرگوش ناز رو آوردن
مامان فرزانه و بابا محمود زحمت کشیدن و 50هزار تومان پول+و این لباسهای زیبا ...
عمه زهرا هم 3هزار تومان لطف کردن
عزیز جون و آقاجون هم این شلوار لی صورتی زو زحمت کشیدن
خاله مریم و امیر عباس لباس+الیزابت 200
خاله اکرم و فهیمه لباس +الیزابت 200
دایی حسین 10هزار تومان پول
دایی مسعود الیزابت 200
دایی داوود 10 هزار تومان پول
عمه محترم لباس
بابا بزرگ و مامان بزرگ 10 هزار تومان پول
عمه کرثوم 50 هزار تومان پول با یه مجمسه فرشته
عمه بتول هادی و مهدی وصنم هرکدام 10 هزار تومان پول
عمو صفر 10هزار تومان پول
عمو عبدله 30 هزار تومان پول
دسته همه درد نکنه ممنونیمم