تبسم در چادگان
پنج شنبه عصر 5 تیر ماه 93 من و تبسم جون راهی چادگان شدیم به همراه :بابا احمد _ مامان فاطمه_بابا جان عباس_ دایی رسول_زندایی فاطمه_پدر و مادر و برادر زندایی (پدر زندایی یعنی آقای گرامی سرهنگ سپاه هستند و زحمت کشیدن و ویلای چادگان واسمون رزو کردن) دایی داوود دایی خودم_ زندایی مریم و دانیال ساعتای 7 بود که به شهر زیبای چادگان رسیدیم و در ورودی شهر چندتا عکس گرفتیم چه آب و هوای عالی داره خبری از گرمای تابستون نبود.... اینم چندتا عکس یادگاری از فضای زیبای شهر بهد هم ویلا را تحویل گرفتیم اینم چند تا غکس از ویلای قشنگمون و من ف...