تبسم جانتبسم جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

تبســـــــــم زندگی

شیرین کاری های دخملی

سلام  به همه مامانای گل.امروز می خوام از شیرین کاریهای تبسم جون واستون بگم: دخمل یاد گرفته وقتی  کسی میاد خونمون و بعد بلند میشن تا برن خونه خودشون بدون اینکه ما ازش بخواهیم با مهمونمون خدا حافظی می کنه و دستش رو تکون می ده و بای بای می کنه.   وقتی بهش میگیم خوشگله بابا کیه؟  فوری دستش رو روی سینش میزاره و میگه ؟  من من من تازه اگه کسی بگه نه منم فوری ناراحت میشه و بلندتر میگه :  من  من  من   بهش می گیم پیشی چی میگه؟ میگه؟ مو مو مو بهش می گیم بابا کجاست؟ دستش رو میاره بالا و میگه: دفت دفت بهش می گیم تبسم بخند   بلند بلند می خنده ههه هه هه هه ...
17 آذر 1393

قدمهای طلایی تبسم جان

تبسم جان اولین قدمهای طلایی اش رو در تاریخ 10 آبان برداشت   مبارکه مبارکه     در برابر چشمان مشتاق و منتظر من و بابایی چهار قدم بداشتی خودت رو در آغوشم پرت کردی چه لحظه شیرینی بود غرق بوسه کردمت و باز هم دوباره واسم قدم زدی دخمله مامان خوشحال هی می خوردی زمین  دوباره بلند میشی خنده کنان می ایستادی و دوباره حرکت و دوباره خوردن زمین و.......... این امر هی تکرار شد مبارمت باشه خانم گلم   تبسم جان 11 ماه و 15 روزش که بود اولین قدمهایش را برداشت بزنم به تخته   ...
14 آبان 1393

رویش چهارمین مروارید

دو تا دندان پایین دو تا دندان بالا   ماشاالله ماشالله بهش بگید ماشاالله صد قل هو الله بهش بگید ماشاالله دخمل بلا ،مرواریدای سومی  هم تو تاریخ 30   شهریور و چهارمی هم در تاریخ 4 مهر جوونه زدن . مبااااااااااااااااررررررررررررررککککککککککه جیگر طلا       ...
9 مهر 1393

10 ماهگیت مبارک

دخترزیبایم تبسم جان 10 ماهگیت مبارک تبسم جونم 10 ماه ازاولین نگاهی که به چشمانم انداختی می گذرد ومامان آن نگاه واولین تجربه مادرشدن راازیادنمی برد                     تبسم  عزیزم تولدت مبارررررررررک تبسم جان خودش به تنهایی می ایسته یه قدم بر می داره ولی خیلی زود میشینه  حرف میزنه آواز می خونه بوس می کنه نوازش میکنه دست می زنه نای نای می کنه سر سر می کنه بعد به چشمای همه نگاه می کنه و خودش واسه خودش دست میزنه و همه رو مجبور می کنه واسش دست بزنند. تلفن جواب میده زور گو هم شده و اسباب بازیهاشو به بچه ها نمیده همه جا هم سرک میکشه...
9 مهر 1393

تبسم

تبســـــــــــم....     ✿ 。 تبسم خرجي ندارد ولي چيز هاي بسياري را مي آفريند .       تبسم بدون اينكه دهنده اش را فقير كند ، گيرنده اش را ثروتمند مي سازد .   تبسم يك لحظه بيش پايدار نيست ولي گاهي خاطره اش تا ابد باقي مي ماند .   تبسم   خستگي را برطرف و افراد مايوس را اميدوار مي كند .   تبسم اشعه آفتاب است براي افسردگان و بهترين پادزهر طبيعي است براي ناراحتي .   ...
12 شهريور 1393

9 ماهگی مبارک نازدونه من

27 مرداد ماه تبسم عزیزم 9 ماهش تمام  و وارد 10 ماهگی میشه 9 ماهگیت مبارک عسلم        الهی قوربون دخمله خوش عکسم بشم. دورت بگردم که شیرین شدی نفسم،عشقم،عمرم،جونم،همه زندگیم تولدت مبارک بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست   و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت.   دخملم توی این ماه قدش:75 سانت وزنش : 8 کیلو 200 گرم شده بود ماشاله بزنم به تخته   ...
18 مرداد 1393

پیشرفتهای دخملی

سلام یکی یدونه مامانی دخملی خودم تبسم جان من دخملی ریزه میزه و شیطون بلاست 3ماهش که بود شروع کرد به غلط زدن 5 ماهگی بدو بدو سینه خیز میرفت 6 ماهشم که شد جهلر دست و پا می رفت از 7 ماهگی هم مبل یا صندلی را می گرفت و راه می رفت الانم دیگه واسه خودش استادی شد سه سوت بلند میشه عاشق اینه که بره و آب بازی کنه یه کیفی می کنه تو حمام با تلفن و شماره گرفتن که نگو .................چه خنده هایی پا تلفن که نمی کنه...... سر سری می کنه دست دسی می کنه بای بای می کنه خودشم واسه مامان و بابا عزیز میکنه تو بغلمون میشینه و هی تو چشمای ما نگاه می کنه من ....ماما .....بابا....... من د.د.د........   من به به.......من.من.من ...
14 مرداد 1393

کارهای تبسم در 8 ماهگی

گل ناز مامان خیلی شیطون شدی 5 ماهت که بود سینه خیز رفتن رو شروع کردی الانم حرفه ای و با سرعت بالا سینه خیز میری. دیگه کسی به گرد پات نمیرسه. کافی فقط یکی بخوابه یا دراز بکشه چنان با سرعت خودتو بهش میرسونی و از سر و کولش بالا میری. از هر جا که میبینی ارتفاع داره بالا میری. از پشتی از میز از مامان از بابا ..... خیلی باید مراقبت باشم زیره مبلا و میز میری و چنان حال می کنی که نگو.....  دیروز دیدم خودتو از میز تلویدیون بالا بردت تا مهره بابا احمد رو برداری .... مهر  رو ازت گرفتم کنترل رو براشتی ..... دیگه غیر قابل کنترل شدی شبا واسه خودم سرسری میکنی دست میزنی وقتی هم می خوای بخوابی واسه خودت آواز می خونی  عاشق حمام و آ...
26 تير 1393

اولین مروارید

سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش و بی صدا شدم جز کباب خورا بله عاقبت تبسم نازنین منم صاحب دندون شد دیروز عصر وقتی داشتم با فنجونش بهش آب می دادم یهو یه صدای تیک تیک شنیدم دقیق شدم دیدم بله گل مامان دندون در آورده مبارکت باشه عروسکم. تبسم جان دقیقا هفت ماه و نیمش که شد دندان درآورد.  دوم ماه رمضان سال 93 در تاریخ 10 تیرماه 93 بازم مبارکت باشه ملوسکم حالا در تدارکات جشن دندونی تبسم هستم ...
11 تير 1393