قدم به قدم با تبسم در یک سال و یک ماهگی
تبسم من یک سال و یک ماهه شد.
یک سال و یک ماهگیت مبارک دخترم
در عین حال که خیلی زیبا و قشنگ و با مزه راه میری ولی در عین حال کارهای جدیدی هم انجام میدی که مامان باید چهار چشمی مراقب تو و حرکات تو باشد
جدیدا از روروک دوران بچگیت خودت به تنهایی بالا میری و گیر میفتی و شروع می کنی به غر غر کردن و التماس کردن تا نجاتت بدیم
در حال جابه جا کردن اسباب و لوازم خونه تا واسه پیدا کردن یه خودکار ساعتها همه جا را بگردیم
توی خونه ما کارها تقسیم وضایف شده
مرتب کردن با مامان و ریخت و پاش و خرابکاری با تبسم
این اسباب بازی های تبسم جانه که مامان مرتب کرده و تبسم در کمین
1
2......3
به همین سادگی
هر کجا که باشه تا تبلیغ بالا بالا را میشنوه خودش رو به سمت tv می رسونه
به تازگی یاد گرفته از تخت مامان و بابا بالا میره با سرعت و چالاکی فراوان و لامپ بالای تخت رو وشن میکنه و ببا خوشحالی میگه: ب.ب..ق
عاشق دمپایی های مامان
مشغول تلفن صحبت کردن
لوازم آشپز خونه میاری توی سالن
کادو های مامان فرزانه به مناسبت راه رفتن تبسم خانوم
و کادو های مامان فاطمه
تبسم رو سبد اسباب بازیهاش نشسته
دوست دارم دخترم و عاشق های قششنگ و جدیدت هستم